نهال نشاندن. کاشتن بته های برکنده به جای دیگر رشد را. (یادداشت مؤلف). گیاه نورسته ای از جائی برکندن و در جائی دیگر کاشتن. بوتۀ نورستۀ گل یا میوه ای را از جائی که به انبوهی روئیده است برکشیدن و در زمینی آماده شده، به ترتیب و فواصل معین کاشتن، تا رشد کند و گل و میوه دهد، چون نشای گوجه فرنگی و بادمجان. رجوع به نشا شود
نهال نشاندن. کاشتن بته های برکنده به جای دیگر رشد را. (یادداشت مؤلف). گیاه نورسته ای از جائی برکندن و در جائی دیگر کاشتن. بوتۀ نورستۀ گل یا میوه ای را از جائی که به انبوهی روئیده است برکشیدن و در زمینی آماده شده، به ترتیب و فواصل معین کاشتن، تا رشد کند و گل و میوه دهد، چون نشای گوجه فرنگی و بادمجان. رجوع به نشا شود
نشان گذاشتن علامت گذاشتن، توقیع کردن برنامه و مکتوب، مهر کردن امضا کردن: و تا دست بکار برد پای فرازمین نکرد قلم تا بر کاغذ نهاد قلم در ملک کشید و تا نشان کرد علامت خیر کس ندید، انگشتری یا حلقه برای دختر نامزد خریدن و در انگشت وی کردن بنشانی نامزدی نامزد کردن
نشان گذاشتن علامت گذاشتن، توقیع کردن برنامه و مکتوب، مهر کردن امضا کردن: و تا دست بکار برد پای فرازمین نکرد قلم تا بر کاغذ نهاد قلم در ملک کشید و تا نشان کرد علامت خیر کس ندید، انگشتری یا حلقه برای دختر نامزد خریدن و در انگشت وی کردن بنشانی نامزدی نامزد کردن